مدح و مناجات با حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام
پـسـرِ اُمِّ بـنـین بـاشـی و دریـا نـشوی؟ قـمرِ هـاشمـیان باشـی و رعـنا نشوی؟ مطـمـئـنم که ادب را ادب آمـوخـتـهای میشـود مـحـترم و فـاتحِ دلهـا نشوی؟ قامتت سروِ رشیدی ست پُر از هیبت و شور میشود باشی و خوش منظر و بالا نشوی؟ شغلِ تو نوکری و پیشۀ تو رفعِ عطش جا ندارد که به لب تشنه، تو سقّا نشوی! پـرچـمِ کـربـبـلا را عَـلَـم افـراشـتـهای کاشفِ کرب حسین میشود آیا نشوی؟ بـا غــبـارِ در مــیـخـانۀ اربــاب شـدن میشود آخرش آقا که تو مـولا نشوی؟ میشود مرهم دردِ دگـران باشی و بعد با عـنـایـاتِ خـدا مثـلِ مسیـحـا نشوی؟ ای وفادارترین! دستِ تو در دستِ خداست حـیف باشد که شفاعـتگـرِ فـردا نشوی زندگی کردنِ تو بر همگان ثـابت کرد نوکری کن خجل از حضرتِ زهرا نشوی |